آسمان آبی
فریاد من از غم عشق نیست...
از برای تنهایی هایم ترانه نیست آسمان... بوم نقاشی رویاهای من است زمین.... نمیدانم.. خون موج میزد از چشمان باغبان پیر میکند ناله میکشد آه حقیقت را دریافتیم چه دیر انتظار نبود از باد انتظار نبود از گل از آتش روزگار شدیم پیر بشکست کمرم از طوفان دستانم غرق خون زگل پرتیغ خدایا!!! فهمیدم چه دیر از زندگی با روشنایی گشته ام سیر...
فریاد منم،آسمان بی کرانه نیست
از هر ره بروی روزی به سر آید
میمیرم و بعد من عاشقانه نیست
نوشته شده در یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:ترانه,عاشقانه,تنهایی ها,پرسه,آسمان آبی, ساعت
19:14 توسط محسن
Power By:
LoxBlog.Com |